محل تبلیغات شما

همزمان با هفته پژوهش  دانش آموزان دبیرستان دخترانه حضرت زینب (س)شهرهندودر ازکتابخانه بازدید نمودندوبافعالیت هاوبخش های مختلف کتابخانه آشنا گردیدند.همچنین کتاب های روزگاران (خاطرات مادران شهدا)و یادت باشد رابه صورت جمعی خواندند. برشی از کتاب یادت باشد:
سر سفره که نشست گفت: آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟ با بغض گفتم: چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟ گفت: کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه. گفتم: قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار.
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر. گفت: جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم به حمید گفتم: پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم. از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: یادم هست! یادم هست.»

 

نهمین دوره جشنواره رضوی

نشست کتابخوان مدرسه ای

برنامه های دهه فجر97

گفتم ,یادت ,باشه ,حمید ,رو ,های ,زینب س ,یادت باشه ,یادت باشد ,حمید گفتم ,حضرت زینب

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

trichlacegan ruiminrailigh ثبت برند- ثبت ارزان شرکت Mary's collection اخبار٬اطلاعات و تحلیل های دفاعی و امنیتی Tabligh in English nielusnale دندانپزشکی دانلود جدیدترین فیلم وسریال ها و موزیک حضرت آیة الله محمد حسن قدیری(رضوان الله علیه )